پيوندها
نويسندگان اندکی صبر فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار مرا به جان می از این آب آتشین دریاب!
دیدم تو را ویران شدم دیدم تو را حیران شدم انصاف ده ای بی وفا تا کی کنی بر من جفا تا پر کشم من سوی تو آواره ام در کوی تو مرهم بنه بر زخم من زان می بنه بر جام من آن می که ویران می کند دنیا پریشان می کند دانی کدام می گویمت گوش کن چنین من گویمت « من آن دم که از جام چشمانت شراب نگاهت نوشیده ام مست عالم گشته ام» نظرات شما عزیزان: برچسب:, :: :: نويسنده : پارسا
![]() ![]() |